نيليا-17ماهه
نيلي مامان و بابا اين روزا سخت مشغول شيرين زبوني و شيرين كاري و كمي هم ابراز استقلال شخصيت
خودشه ،كمي كج خلقي مي كنه ،گاهي الكي قهر مي كنه ولي بيشتر خوش اخلاقي و مهربونيش
دل همه رو برده.يه شعر بلده كه خاله مَنا يادش داده:(تقريبا اولين شعريه كه همه بچه ها با علاقه ياد
ميگيرن)
-يه توپ دارم نيليا:گِگِليه
-سرخ و سفيد و نيليا : آبي
-مي زنم زمين " : هبا
-نمي دوني تا ": سرشو تكون مي ده با آهنگ كجا
-بابام بهم ":ادي
-يه توپِ ":گِگِلي هوراااااااااااااااااااااااااااااا
بابا هادي بهش ميگه :نيليا اسمت چيه؟ ميگه:نينيااااااااا
-اسم من چيه ؟ :بابااااااااااااااا (حالا اگه هر كسي بپرسه اسم من چيه ؟ميگه بابا)
بهش ميگم نيليا ،محبت. ميدوه طرفم دستاشو محكم حلقه ميكنه دور گردنم.منم
اگه بفهمه كار اشتباهي كرده ازش بخوايم معذرت بخواد،ميگه : اَديدَم بِبَشيد(عزيزم ببخشيد)
وكلي خوشمزه بازي ديگه كه دل همه رو آب مي كنه.
كودكم با تو ،با لحظه لحظه هايت ،با خوشي هاو ناخوشي هايت ،با اميدها و
نگراني هاي آينده ات غرق در دنياي خوشبختي ات مي شوم
گاه باورم نمي شود اينهمه شادي بالقوه،سخت در آغوشت مي گيرم بوسه بارانت
ميكنم و آرام ميگويم خدا را شكر آنگاه تو به رسم عادت دو دست كوچكت را به آسمان
دراز ميكني
نوگل شاداب زندگيم ، جوانيم عمرم جانم را بپايت مي ريزم تا هميشه شاداب
بماني تا با عشق و اميد به شكوفايي محض دست يابي.باشد تا پروردگارمان
ياريمان نمايد.