خاله ليلا اومده

ليلا كه مي آيد...........

ليلا كه مي ايد همه روزمرگي ها رنگ مي بازند و جاي خود را به لحظات ناب شادي مي دهند كه قابل قدر دانستن اند

ليلا كه مي ايد گويي خستگي هاي كار و زندگيش را  جا گذاشته و به قصد خريداري خستگي هاي ما امده

ليلا كه مي ايد بابا شاديش را به گوش همه ميرساند

مادر چك آپ كامل مي شود و با جسمي تازه قوت گرفته روحيه اي تازه نيز مي يابد 

خاله مهلا براي تفريح و گردش حسابي برنامه ريزي ميكند

ليلا كه مي ايد گوش جان مي سپارد به وقايع كوچك و بزرگ كه مسلسل وار تك تك اعضاي خانواده برايش تعريف مي كنند

ليلا كه مي ايد به همه چيز رنگ شادي مي پاشد ،حتي حتي خوردني ها 

ليلا كه مي ايد با نگاه مهربانش آرامشي مي بخشد به دل هميشه نگران من و با خنده هايش تكذيب مي كند وقايع تلخ روزگارانمان را.

بيخود نيست كه در طول تاريخ شاعران و نويسندگان و خوانندگان عمري سرگشته ي ليلاي زمان خود بودند( آمارشو نو بايد از عمو حميد پرسيد،ميدونه)

(هميشه هر كار پر دردسري رو كه ميخوام به نتيجه برسونم ميگم اين يه پروژه ليلاييه .آخه ليلا يه كاري رو كه انجام ميده انقد مصر و پيگيره كه حتما انجام ميشه.)

حالا اينبار                 خاله ليلا اومده                واسه خاطر نيليا اومده

اخرين باري كه نيليا رو ديده 5 ماهش بود الان خيلي براش عجيب و جذابه.

نيليا هم روز اول همه هنراشو برا خاله رو كرد

از برخورد اول غريبگي نكرد به خاله دست داد بوسيد بعدشم براش ميرقصيد اواز مي خوند

از صبح تا ظهر كه من نبودم مامان جونم حالش خوب نبود ،بغل خاله بوده.

يه موضوع جالب اينكه ميگفتم خاله ليلا كوووووووو؟

نيليا اشاره ميكرد سمت در يخچال كه عكس خاله ليلا و عمو حميد بود،ميگفتم ماماني اين عكس خاله،

اين خود خاله. خلاصه بچه باهوشم كلي تجزيه تحليل كرد تا تونست خاله رو با عكس تطبيق بده.

جاي عمو حميد خيييييييييلي خيلي خاليه